![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
|
![]() |
|
||
![]() |
![]() |
![]() |
Template By: LoxBlog.Com
آباژور طرح خورشید
یاس برای همه
جملات ناب
شکلات تلخ
استقلالی هاش بیان تو
سمت خدا
بسیجیان حوزه 6
خواندنيهامفيدترين وبلاگ
انتظارفرج
گلچین کلیپ مذهبی
نمکدون(طنزوسرگرمي)
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
انتظارسبز
و آدرس
www.nikdin.LoxBlog.com
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
اشعار بسيار زيبا تقديم به مولا،آقا امام زمان(عج)
آه مي کشم تو را , با تمام انتظار
پر شکوفه کن مرا , اي کرامت بهار
دررهت به انتظار,صف به صف نشسته اند
کارواني از شهيد , کارواني از بهار
اي بهار مهربان , در مسير کاروان
گل بپاش و گل بپاش , گل بکار و گل بکار
بر سرم نمي کشي,دست مهر اگر,مکش
تشنه محبتند , لاله هاي داغ دار
دسته دسته گم شدند,مهره هاي بي نشان
تشنه تشنه سوختند , نخل هاي روزه دار
مي رسد بهار و من , بي شکوفه ام هنوز
آفتاب من , بتاب ! مهربان من , ببار !
بقيه اشعار در ادامه مطلب
دنياي ماشيني و ديجيتال امروز مفهوم دلتنگي را هم تغيير داده،دلتنگي هاي امروز ديگر حس وحالي ندارند.دلتنگي امروز ما ماشين و قسط و... شده ديگر آنقدر هم دلتنگ دوستان و خويشان نمي شويم.چون اوقاتمان با موبايل و کامپيوتر و...پر مي شود و جايي و زماني باقي نمي ماند.اين مشغوليات تا آنجا در ما نفوذ کرده که دلتنگي حتي غروب جمعه هم به سراغمان نمي آيد.اگر هم بيايد شايد از سر تظاهر باشد.افسوس...
شايد اين جمعه بيايد..شايد....
تقصیر من است اینکه ، کم می آیی هر گاه شدم اسیر غم می آیی ...
این جمعه وجمعه های دیگر حرف است آدم بشوم سه شنبه هم می آیی!!!
*****
هجر تو ز درد و داغ دلگیرم کرد اندوه غم زمان زمین گیرم کرد
گفتند که جمعه میرسی از کعبه این رفتن جمعه جمعه ها پیرم کرد
*****
دل مرده ام ،قبول ...ای مسیح من ! یک جمعه هم زیارت اهل قبور کن ...
**** *
یوسف از جرم زلیخا گر به زندان می رود یوسف زهرا ببین از جرم ما حبس ابد گردیده است
*****
کی شود در ندبه های جمعه پیدایت کنم؟ گوشه ای بنشینم و دائم تماشایت کنم
مینویسم روی هر گل نام زیبای تو را تا که شاید جمعه ای آقا ،ملاقاتت کنم
*****
کاش از دلبر نشانی داشتیم بر سر کویش مکانی داشتیم
از برای مهدی صاحب الزمان کاش در دل جمکرانی داشتیم
با اینکه روضه خوانم و میخوانم از «شما» فهمیدهام که "هیچ" نمیدانم از «شما»
یا ایها العزیز! ذلیل معاصیام؛ باید ز شرم چهره بپوشانم از «شما»
میترسم از رسیدن آن جمعهای که "من" قبل از سلام روی بگردانم از «شما»
رویی نماندهاست به چشمت نظر کنم؛ پس بیدلیل نیست، گریزانم از «شما»
"من" اصل "انتظار" تو را بردهام ز یاد؛ با انتظارهای فراوانم از «شما»
"من" نان، به نرخ نام "تو" خوردم حلال کن! محض رضای ذائقه میخوانم از «شما»